سنت نامه نویسی های هاشمی

سال گذشته و در فاصله بسیار کوتاهی از مناظره تاریخی احمدی نژاد با موسوی، نامه ای از هاشمی رفسنجانی خطاب به  مقام معظم رهبری منتشر گردید که حیرت دوستان ،خیراندیش انقلاب اسلامی و شادمانی بی حد و اندازه دشمنان همیشگی آن را به همراه داشت.
شاید حیرت دوستداران انقلاب اسلامی، بعد از شنیدن سخنان او در نماز جمعه مرداد ماه 1388 و حضور ساختارشکنانه فریب خوردگان فتنه سبزدر آن روز، قدری کاهش یافته و با ادامه ناسازگاری های ایشان نسبت به مقام والای ولایت فقیه، به صفر رسید و جای آن را بصیرتی عمیق نسبت به ریشه و سبب اعمال خاندان هاشمی پر نمود.
اما اخیراً و با انتشار نامه ای تاریخی از هاشمی رفسنجانی به حضرت امام خمینی(قدس سره)، دوباره تمامی توجهات دوستداران انقلاب اسلامی ایران نسبت به نامه نگاری ها و عقاید واقعی هاشمی رفسنجانی جلب گردید.
البته این بار با وجود بصیرتی که حاصل حدود یک سال جنگ نرم و آبدیده شدن در کوره ابتلائات الهی این عرصه است، نه تنها حیرتی درمیان علاقمندان به انقلاب اسلامی پدیدار نگردید، بلکه آنان را به شناختی دقیق و ریشه ای از دلیل نگارش نامه ساختار شکنانه به آقا و دلیل درج آن در رسانه ها رساند.
به این جمله از نامه هاشمی رفسنجانی به امام خمینی(قدس سره) توجه بفرمائید:
"خود شما می‌دانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحه‌هائی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهائی اجرا می‌کردیم؛"
بله! در این نامه، از دستورات ولی امر مسلمین جهان به عنوان نظر! نام برده می شود. دلیل این امر چه می تواند باشد؟

شاید دلیل این مسئله همان است که در ادامه نامه آمده است. اینکه (به قول نگارنده نامه) نظرات امام خمینی (قدس سره) نه به طور کامل که با تعدیل هائی اجرا می شده است!


* متن نامه هاشمی به مقام معظم رهبری

* متن نامه هاشمی به حضرت امام خمینی (ره)





                 

ادامه نوشته

خدایا من جاسبی را دوست دارم

خدا کند جاسبی عزل نشود. ای کاش این دولت متحجر اقدام به برکناری جاسبی نکند. من به عنوان یک ایرانی مسلمان از همه علما و فضلا خواهش می کنم که تلاش کنند تا شخصیتی مثل جاسبی را برای دانشگاه حفظ کنیم. مسئله ایننیست که جناب جاسبی ممکن است در صورت عزل شدن فرار مغزها بکند، چون بعضی از مغزها اگر فرار کنند بهتر است البته به شرطی که پول ملت را هم با خودشان نبرند.

حرف ما این است اگر ایشان را از دانشگاه آزاد بیرون کنیم ممکن است برای تأمین معاش و قوت لایموت ناچار از کار و فعالیت شود! خب ایشان هم جز مدیریت و دانشگاه زدن و مدرک تولید نمودن، کار دیگری بلد نیستند! و به یقین اگر اخراج شدند میروند یک کار خطرناکی انجام می دهند. چهکاری؟ خب معلوم است، حوزه آزاد تأسیس خواهند کرد!

فکرش را بکنید اگر ایشان برود و حوزه آزاد تأسیس کند چه اتفاقی خواهد افتاد!

از فردا مدارک قلابی حوزوی به وکلا و وزرا و دیگران اهدا می شود تا حوزه نفوذ جناب جاسبی افزایش یابد. خانم های بدحجابی هم که در دانشگاه آزاد خوش به حالشان شده بود این بار در حوزه آزاد جناب جاسبی حضور به هم میرسانند و هر کسی هم که به ایشان گیر داد و ایرادی از سر و وضعشان گرفت فوری خواهند گفت: این ریخت و قیافه ما کاملا مطابق با شرع مقدس اسلام است! من خودم مدرک حوزوی دارم و متخصص امور دینی هستم!

خب اگر اینطوری بشود یک فاجعه رخ می دهد.
تازه جناب جاسبی در همه شهرهای کشور و تمامی ممالک همسایه حوزه آزاد تأسیس خواهد کرد. به عنوان مثال در ارمنستان! هم حوزه آزاد تأسیس می کند و لابد متخصصین امور دینی که از آنجا فارغ التحصیل می شوند، مسیحی هستند ولی برای اسلام استفتاء خواهند نمود!
نمیدانم کار به کجا خواهد کشید فقط شما را به خدا بگذارید این جاسبی همین جا سر جای خودش بماند و بیش از این شر درست نکند!


 

ناگفته هایی بعد از یک سال ،  در کهریزک چه گذشت !!!

راوياني كه ندانم ز كجا آمده بودند،بگفتند، 

كه يك روز، به يك شهر كذا، قيمت ناچيز غذا،بوده گران وقت عزا،

بهر همين داد زدي عده ي معدود و غزلخوان و بسي شاد

كه اين مملكت آباد نگردد كه تقلب شده اي و بسي راي من و ما و شما را همگي خورده

 يكي دكتر و محمود  از آن روست كه بايد به خيابان برويم و همگي تند و شتابان

 برويم و به دو تا دست بسي محكم و با قدرت بسيار بگيريم

همي حق خود از دشمن ملت  همان ظالم امت كه نماند دگر ا بر سر قدرت!

 

       

 

 

ادامه نوشته

جنگ سبز

جنگ نرم واقعیتی است كه شايد برخي زياد جدي اش نگرفته باشند. شايد خيال مي كنند كه چون اسمش جنگ نرم است پس ميتوان استراحت كرد.آري درست است كه تبعات جنگ نرم را همه ما متحمل نشويم؟ آيا فقط آنها كه سينه سپر كرده اند، ‌موظف به قبول مشكلات ناشي از جنگ نرم هسند؟البته كه اينطور نيست.

وقتي جنگ نرم آمده است تا وسط خيابان هاي شهرمان؛ وقتي جنگ نرم دارد يكي يكي براي مصادره كردن ارزش هاي اسلامي و انقلابي و ملي ما نقشه مي كشد و اجرا هم ميكند؛ وقتي حتي در خانواده ها و فاميل هم بايد براي اثبات ساده ترين و محرز ترين مسائل اجتماعي و اعتقادي و حتي عقلي، با فريب خوردگان جريان مشكوك موسوم به جنبش سبز بحث و مجادله كرد؛ آيا عقلاني است كه پاي خود را از دايره مبارزان جنگ نرم بيرون بگذاريم؟

جان كلام اين است. حال كه دشمن نه پشت دروازه هاي ما را كه بغل گوشمان را هدف قرار داده و تا خانواده هاي ما نيز رسوخ كرده است. جاي درنگ و تأمل نيست.

بايد همه خود را افسر جنگ نرم بدانيم. بايد كمبودها و نقصان هاي خود را در شناخت از قرآن و مفاهيم ديني و انقلابي تكميل كنيم. اگر مطلب خوبي را در روزنامه يا در فضاي اينترنت ئيئيم، به هر نحو ممكن منتشر كنيم.

قرار نيست با كسي مجادله كنيم و دعوا راه بيندازيم اما ميتوانيم با بحث هاي منطقي و اقناعي كه نشأت گرفته از عقل و منطق است،‌ در جهت اثبات سخنان واهي و پوچ دشمنان انقلاب عمل كنيم.

دانشگاه،‌ مترو، اتوبوس، ‌تاكسي، جمع هاي خانوادگي و فاميلي، محل كار، نيمكت پارك، صندلي هاي دانشگاه و مدرسه‌و خيلي جاهاي ديگر ميتواند مكاني باشد كه دشمن براي نفوذ از راه جنگ نرم به استفاده از آن، دل خوش كرده باشد.

پس يادمان باشد كه با چشماني باز و بصيرتي كامل، در برابر دشمن صف آرائي كنيم ؛ چون ما همگي افسران جنگ نرم هستيم.