احمدی نژاد و خطر نقد غیرمنصفانه

خطر نقد غیر منصفانه  در همه جریان های فکری و سیاسی و اجتماعی به عنوان یک آفت و آسیب خطرناک و معضلی فراگیر مطرح بوده و همواره سعی می شود تاتحت عناوینی مانند نقد علمی، عدم افراطی گری و مواردی از این دست، در پیشگیری از این عمل اقدامات لازم صورت بگیرد. شاید نمونه بارز نقد غیرمنصفانه در سیاست داخلی کشور را می توان در مسأله احمدی نژاد ملاحظه کرد:
از نخستین ساعات تکیه زدن او بر مسند ریاست جمهوری در دوره نهم ریاست جمهوری، انواع توهین ها در قالب نوشتار و پیامک و . . .  در اختیار عموم قرار گرفت که فلانی قیافه آنطوری دارد! نظرش درمورد فلان مسأله شرعی چنین و چنان است و حتی مواردی که قلم بنده از طرح آنها عاجز است. بی هیچ تردیدی چنین نقدهای غیرمنصفانه ای  می تواند دو جریان را به وجود بیاورد:
1.عده ای حق به جانب که با شنیدن چنین سخنانی خنده بر لب می آورند و شادمی شوندو تکرار کننده چنین سخنانی می شوند.
2. حامیان احمدی نژاد و برخی از دیگر دلسوزان نظام که در مقام حمایت از آن بر می آیند.گروه اول با رفتار غیرمنطقی و خارج از عرف خود ضمن توهین مستقیم به رئیس جمهور کشور و اهانت غیرمستقیم به هواداران وی، سعی در تخلیه کینه های خود کرده و ضمن تلاش های عمدتاً ناموفق در تخریب شخصیت او، اهداف پنهانی خود را پیگیری می کند.

 گروه دوم نیز ضمن حمایت از او به این نتیجه می رسد که باید از احمدی نژاد حمایت کند اما چون بازی در یک زمین استاندارد انجام نمی شود و قواعد ادب رعایت نمی گردد، امور حاشیه ای آن به نحو بارزی گسترش یافته و امکان نقد منصفانه احمدی نژاد هم که لازمه  رشد و پویائی دولت اوست، روز به روز
محدود و محدودتر می گردد.متأسفانه این عمل د رمورد شخص مشائی نیز تکرار شده است. انتقادات فراوانی به ایشان از سوی متدینان و دلسوزان نظام وارد گردیده و حتی از نظر کسانی مانند شریعتمداری،مشائی یک خطر بزرگ برای همه آرمان های انقلاب است. در این میان یک جریان مشکوک اقدام به تخریب مشائی از طریق انتشار تصویر نشستن او در کنار فلان بازیگر زن م یکند.
سوال اینجاست کهآیا عملکرد مشائی قابل نقد نبوده است؟ آیادر میان رفتارها و سخنان رسمی او هیچ مورد خاصی وجود نداشته است کهبادلیل و منطق بشود آن را مردود شمرد؟
جواب سوالات بالا مثبت است اما مشکل اینجاست که نقد ناصحیح و غیرمنصفانه،این بار خود را در قالب تخریب مشائی به همگان نشان داده است در حالی که با یک نقد صحیح و منصفانه و خالی از هوچیگری و ایجاد سر و صداهای سیاسی می توان اشتباهات او را متذکر و یا حتی خواستار خروج وی از دولت شد.
درحقیقت چنین نقدهای غیرمنصفانه ای تنها این شائبه را به وجود می آورد که باید از فرد مظلومی مانند مشائی حمایت بی دریغ و همه جانبه کرد! و این به معنای یک زنگ خطر مهم است.
متأسفانه جریانی مشابه در مورد قالیباف نیز مشغول به فعالیت شده است و به جای دیدن اشتباهات ایشان و نقد صحیح و منصفانه او، سعی در توسل به دلایلبی پایه و اساس جهت رد نمودن تمامی وجوه شخصیتی ایشان می کن.

                         



جریان مرموز دیگری هم چنین اقداماتی را در سطح محدودتری علیه لاریجانی انجام داد که با واکنش بسیاری ا شخصیت های سشیاسی مواجه شد؛ حتی مخالفان او که قاعدتاً دل خوشی از ایشان ندارند اما اهانت به او را نیز بر نمی تابند و خواهان حکم فرما شدن فضای دلیل و منطق بر جو سیاسی کشور هستند.

متأسفانه چنین اشتباهاتی تنها به هر چه احساسی تر شدن فضای سیاسی جامعه و ایجاد زمینه جهت تکرار فتنه منجر خواهد شد و برای پیشگیری از بروز چنین مواردی فقط و فقط می توان به این مسأله دل بست که نخبگان کشور اقدام به هماهنگ سازی فضای سیاسی و فرهنگی جهات برقراری زمینه نقد منصفانه در جمهوری اسلامی ایران کنند. فضائی که می تواند باعث ایجاد زمینه  رشد و
شکوفائی تمامی استعدادهای موجود در نسل امروزی جوانان کشورمان گردد. 

 


 + ایام  مبارک نیمه شعبان ولادت حضرت حجت بن الحسن (عج) را به تمام دوستان تبریک می گویم .

این فیلم رو با موضوعیت این ایام خجسته حتما مشاهده فرمایید ...

این سه فیلم هم مرتبط با حضرت مهدی (عج)  و موضوعیت انتظار و مهدویت است که دیدن این ها نیز پیشنهاد می شود .

فیلم اول

فیلم دوم

فیلم سوم

 در ضمن وبلاگ مبارز فوتو  نیز دو پوستر زیبا با موضوعیت صهیونیسم و اسلام آمریکایی گذاشته که امیدوارم لذت ببرید .

 

                     

لباس شخصی ها یا لباس سبزی ها

لباس شخصی ها چه کسانی هستند  که تجاوز به الناز بابازاده در تبریز بر دوش آنهاست و قتل های مختلف هم بر ایشان حمل می شود. هرکسی می توانند باشند حتی

سبز ها هم  لباس شخصی اند.

حال داستان را با هم مرور می کنیم :
دیشب خسته و کوفته رسیدم خانه. واقعا تفاوت چندانی با جنازه نداشتم. پله ها را یکی یکی گرفتم و رفتم بالا تا برسم به طبقه دوم که منزلمان است اما . .  دیدم صدای گریه میاد از تو پارکینگ. صدای اشک ریختن یک خانم بود.

داشت می گفت:
-
مزدورای لباس شخصی خائن آدم کش جنایتکار (گریه . . . . .) خیلی پستید
)
گریه . . .(من هم تا شنیدم گفتم لابد چندتا از این افراد ریختن سر دختر مردم و.. .از بالای پله ها پریدم تو پارکینگ که از قضا افتادم جلوی نوشین دختر
همسایه مان:
-
وییییییییییش . . چه مرگته عین بلای آسمونی یهو نازل شدی؟
ببخشید نوشین خانم من فکر کردم برایتان مشکلی پیش اومده یا کسی مزاحمتون
شده یا  . . .
-
برو بابا حالت خوش نیست! دارم با خودم خلوت می کنم. ما آخه کجا بریم که
از دست شما مزدورای لباس شخصی راحت بشیم؟
چیه بازم ریختین توخیابونا و گرفتن زدنتون؟
-
نه!دیگه این کارا از مُد افتاده!
بازم تو دانشگاه با همکلاسیات دعوات شده پنجول کشیدین تو صورت هم
انداختین گردن این و اون؟
-
نخیر الان دانشگاه تعطیله.

باز پارازیت انداختن رو ماهوارتون؟
-
نه! فارسی وان به اون باحالی عین آینه . . .

باز سایت جدید فیلتر شده؟
-
نُچ

دوباره سعیده آقائی زنده شده دماغتون سوخته؟

-اَه چقدر حرف میزنی؟ نخیر فقط چارتا لباس شخصی عین تو ریختن به یه دختر
مظلوم تو تبریز تجاوز کردن. جرمش هم نوع لباس پوشیدنش بوده. میخواستن به
زور! باحجابش کنن!
یعنی اون کار رو بخاطر حجابش انجام دادن؟
-
بله
که با حجاب بشه؟
-
بله

حالا با حجاب شده؟
-
نه چون زدن کشتنش.
حالا از کجا میدونی این لباس شخصیا همون لباس شخصیای مورد نظر تو بودن؟
-
آخه ریش داشتن!

راستش نمیدونم تو از کجا خبر دار شدی که ریش داشتن اما شکر خدا منالان ریشامو زدم!
-
موتور هم داشتن!
البته با موتور نمیشه کسی رادزدید اما باز شکر خدا که من ماشین دارم
-
پیراهن و شلوار پوشیدهبودن

خوب ببخشیدا مگه کسی بدون پیراهن وشلوا رهم از خونش میاد بیرون؟
این را که گفتم بلند شد و شَتَرق خوابوند تو گوشم!

-
لباس شخصی بی حیا! همتون عین هم هستین. منظورت چیه که میگی کسی بدون
لباس بیرون نمیاد؟ بس که بی کلاسی و استخرای اونور آب رو ندیدی! تازشم
نکنه منظورت لباس های تن موسوی و سروش و بقیه هست؟ یعنی میخوای بگی ممکنه
کار کار اونا بوده؟ یعنی به ماحامیان جنبش سبز اهانت می کنی؟ یعنی میگی .
. .

راستش اون هموینجوری داشت جیغ می کشید که سرم را انداختم پائین و آمدم بالا. نمیدونستم چی بهش بگم آخه داشت منطقی صحبت می کرد!

خوب که دقت کردم دیدم واقعاً تو کل در و همسایه فقط منم که به معنای واقعی لباس می پوشم و میشه بهم گفت لباس شخصی. شاید واقعا کار خودم بوده و یادم نیست. نوشین جان که هیچ وقت حرف مفت نمیزنه. میزنه؟


   
  

 


 تصویر یکی از  لباس شخصی های فتنه سبز   که اعدام شد +

 

قرآن علیه قرآن

سال ها از زمانی که وهابیت به لطف حمایت های انگلیسی ها در سرزمین حجاز قدرت و قوت گرفت می گذرد. جالب بود و هست که این  جماعت به قدری خود رامسلمان می دانستند که شیعیان و حتی در بسیاری از موارد اهل سنت را هم که مدعی تشابه در امور فقهی با آنان هستند را تکفیر کرده و از گروه مسلمانان، جدا می انگاشتند! یادمان نرود که قرآن بارها و بارها در برهه های مختلف تاریخی به بازیچه منفعت طلبان مبدل گردید مزدوران رضا قلدر که آرام آرام خودش را برای سلطنت آماده می کرد، روی جلد قرآن برای یاران میرزا کوچک خان جنگلی امان نامه می نوشتند تا با خیال آسوده تسلیم شوند و از آن سو به محض رسیدن دستشان به آن دلاورها اقدام به اعدام و تیربارانشان می نمودند.

محمدرضا فرزند او هم بارها از قرآن برای جلب توجه و اعتماد مردم مسلمان و علمای اسلام سواساتفاده نمود؛ در حالی که همزمان خانه های فساد در کشور دایر بود و فسق و فجور به طور رسمی به عنوان یک شغل شناخته می شد. فیلم هائی که گروه ها همچون القائده از صحنه های سر بریدن گروگان های خود پخش کردند را بخاطر دارید؟ همان فیلم هائی که قربانیان آنها بر حسب تصادف (نه بر اساس برنامه ریزی غربی ها) اکثراً غربی بودند تا اسلام هراسی را بیش از پیش گسترش بدهند و اهداف شوم استعمار را به پیش ببرند.

وقتی از زبان آقا شنیدیم که باید مراقب به کار گرفتن قرآن علیه قرآن باشیم بی هیچ تأملی به یاد قرآن های بر سر نیزه شده توسط خوارج افتادیم . آنگاه که قرآن ناطق یعنی علی(علیه السلام) را تهدید به مرگ کردند و با استعانت از قرآن های نگاشته شده بر پوست، به خیال خام خودشان جلوی پیروزی کامل حق و عدالت بر مکر معاویه را گرفتند! حال آنکه حتی از تفسیر صحیح آیات مقدس قرآن ناتوان بودند و نمی توانستند ارتباط مناسبی میان

اتفاقات روز و دستورات الهی بیابند و کمتر اتفاق می افتاد که بیراهه نروند. آری این معضل بزرگی است که بارها دامن گیر جوامع مسلمانان شده است. در کشور خودمان و در انقلاب اسلامی ایران نیز در مورد مسأله شریعتمداری و منتظری نمونه هائی از آن را ملاحظه کرده ایم و حتی گروه های منحرفی رادیده ایم که مدعی پیروی از اسلام و قرآن بوده اند.
شناخت دقیق ما از قرآن و تفسیر و تأویل آیات آن به نحوی که تیلیغات سو معاندان اسلام موجبات انحراف و تزلزل فکری مان را فراهم نکند، می توانند گامی مهم و اساسی در خنثی سازی این توطئه بزرگ باشد.




            



ادامه نوشته

کم می آورند ، دروغ می گویند

دروغی برای ریختن آبروی هنر متعهد/سلحشور پاسخ می دهد:

مدت ها از پایان پخش سریال یوسف پیامبر(ع) به کارگردانی فرج الله سلحشور و انتشار سخنان  موافقان و مخالفان آن می گذرد اما گویا حواشی سریال کماکان ادامه دارد.

در یکی از پرهیاهوترین قسمت های حواشی سریال یوسف پیامبر(ع) که گویا بر اساس یک سناریو از پیش تعیین شده انتشار یافته است، در روز دوازدهم خرداد ماه سال جاری، خبری با این عنوان بر روی سایت خبرگزاری شهر قرار گرفت:

سلحشور به سه سال زندان و 15میلیارد ریال جریمه محکوم شد(1)

اما اصل ماجرا چه بوده است و تا چه میزان می توان به چنین اخباری اعتماد کرد؟

 

                 

 

فرج الله سلحشور طی گفتگوئی با خبرنگار سایت فرهنگ نیوز به این ابهامات پاسخ گفت.

کارگردان سریال یوسف پیامبر(س) در ابتدای سخنان خود گفت:

گویا با آقای عباس بابویهی کارشناس پرونده بنده صحبتی کرده اند و او نیز گفته است که سلحشور در سینمای ما جائی ندارد!

این حرف از یک بعد درست است! بله من در این سینمای موجود و کذائی که آب به آسیاب دشمن می ریزد و جز ابتذال کار دیگری نمی کند جایگاهی ندارم و اشکال از همین جا شروع می شود که سلحشور نمی خواهد عضوی از این سینما باشد و گرنه دلیلی ندارد کسی که در هیچ جای هنر این مملکت شناخته شده نیست از بنده شکایت کند مگر به تحریک برخی افراد مغرض.

                      

سلحشور در ادامه سخنان خود با اشاره به ماجرای شکایت انجام شده در مورد فیلمنامه سریال یوسف پیامبر(س) گفت:

 گفته اند که سلحشور سرقت ادبی کرده. همین که چنین دروغی به گوش مردم برسد، آنها به هدف خودشان رسیده اند چون در ذهن انها یک مطلب غلطی را جا انداخته اند ومن نیز اکنون تا بخواهم خلاف بودن سخنشان را ثابت کنم، دیگر برخی قضاوتها انجام شده است و آن رسانه های مخالفی هم که در سطحی بسیار گسترده، آنطور مغرضانه اخبار مخالف با نظرات بچه های مذهبی را پوشش می دهند، با چنان قدرتی اقدام به این کار کرده اند که رسانه های هوادار مذهبی ها نمی توانند در حد آنان عمل کنند.

سلحشور گریزی هم به جبهه بندی رسانه ای موجود در کشور زد و ادامه داد:

ما به اندازه رسانه های آنها مطبوعات و نشریات، خودی و سالم و مکتبی نداریم. طبیعی است که در چنین وضعیتی آنها در سطحی گسترده، حتی در خارج از کشور و روزنامه ها و مطبوعات و در سایت ها و حتی تلویزیون های خارج از ایران که بر علیه انقلاب و اسلام مطلب کار میکنند، همگی با هم و به طور هماهنگ مطلبی را منتشر بنمایند و آن را برای مردم جا بیندازند که واقعیت نداشته باشد و متأسفانه بخشی از مردم نیز در این فضا ممکن است حرف آنها را باور کنند.


+ اخبار منتشر شده علیه فرج الله سلحشور   ۱،۲

 

 

 

         

 

ادامه نوشته

توسط مجلس انجام شد ، وقف اموال بیت المال

نام دانشگاه آزاد برای اکثر خانواده ها نامی آشناست . خانواده هایی که با هزار امید فرزندان خود را راهی این سرای علم می کنند و با هزار سختی شهریه ترم های گران آن را پرداخت می کنند ولی بی خبر از آنکه این دانشگاه  هیج نسبتی به علم و دانش ایضا اسلام ندارد .

به راستی دانشگاه آزاد چیست که در هر نقطه از کشور و البته چند نقطه از جهان شعبه های بسیار شکیل دارد ؟ بعضی ها می گویند دانشگاه است بعضی دیگر می گویند یک بنگاه اقتصادی برای بعضی آقایان است و عده ای دیگر عنوان جدیدی را برایش برگزیده اند   " اموال اوقافی "

از ماجرای مدیریت سی ساله جاسبی و پول های کلان دانشجویان رو و زیر خط فقر که بگذریم از ماجرای اخیر و عنوان جدید آن یعنی سرپوش گذاشتن بر این تشکیلات شبه مافیایی با عنوان وقف  نمی توانیم عبور کنیم .

آقای هاشمی ان روز که پیشنهاد تاسیس دانشگاه آزاد را در جمعی با حضور امام خمینی (ره) داد هیچ گاه تصور نمی کرد که بعد از سی سال  کار به جایی برسد که مردم این چنین از اوضاع آن آشفته بشوند. شاید هم تاسیس چنین مجموعه ای که کسی حق دخالت ندارد حتی دولت، یک نوع مثال نقض و البته به رخ کشیدن قدرت این مجموعه به حساب می آید .

جاسبی اسطوره مدیریت طولانی و البته مادام العمر این دانشگاه  و افتتاح شعبه هایی که هنوز شهری تاسیس نشده از این عجایب و کرامات این دانشگاه است که اگر به همین روال پیش برود  قطعا شهری به اسم دانشگاه آزاد هم خواهیم دید . ولی مسئله امروز این ها نیست ماجرای مجلس است ماجرای تصویب رسمیت وقف دانشگاه آزاد ماجرایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی رد شده بود مجلس آن را پذیرفت و صحبت  حضرت آقا مبنی بر عدم دخالت این دو ارگان بر زمین ماند و کسی توجه نکرد .

علی آقای لاریجانی آن روز نحس از نطق داغ و حرف های انقلابی و پر شور نه تنها خبری نبود بلکه روی مجلس ششم هم سفید شد و اثبات کردید که آن روز همان افرادی که با تابلوی اصلاحات به عنوان رئیس مجلس  حرف رهبری را در باب موضوع  قانون مطبوعات قبول کردند امروز شما با ادعای  اصول گرایی این کار را نکردید .

به راستی اگر شیخ مهدی از شهرام 300 میلیون تومان گرفت  شما چقدر گرفتید ؟؟؟ یا شاید هم رایگان کار کردید تا این طرح در دستور کار مجلس قرار گیرد ؟ وقت شما تمام شد برای مردم توضیح دهید لطفا.

آقای لاریجانی بهتر است به جای ترس در مقابل بنده خدا تنها در برابر خداوند سر تسلیم فرود آورید . کسی نمی داند که در مجلس چه رخ داد که این طرح به این مرحله راه یافت تهدید از رو کردن مدارک جعلی بود یا وعده و وعید های دانشگاه آزادی ها  ولی هر چه بود چهره  مبهم خیلی از دوستان را واضح تر کرد .

برای همه انقلابی ها ولایت فصل الخطاب است هر که در این مسیر از ولایت دور شد ملت در مقابل آن خواهد ایستاد  جون سالیان درازیست که فریاد می زنیم ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند

 



* عکس ها منتشر شده از تحصن امروز دانشجویان در مقابل مجلس 

* اخبار مرتبط با تجمع امروز  دانشجویان

و دیگر گزارشات از  دیگر خبرگزاری ها  + + + + +